• Je voudrais oublier le temps
    Pour un soupir pour un instant,
    Une parenthèse après la course
    Et partir où mon cœur me pousse.

    میخواهم زمان را فراموش کنم

    به قدر یک نفس، برای یک لحظه

    مثل یک وقفه پس از دویدنهای بسیار

    و بروم به جایی که قلبم مرا به آنجا می برد (هل میدهد)

    Je voudrais retrouver mes traces
    Où est ma vie ou est ma place
    Et garder l’or de mon passé
    Au chaud dans mon jardin secret.

    میخواهم دوباره ردپاهایم را پیدا کنم

    آنجا که زندگی ام آنجاست و جایم آنجاست

    و لحظات گرانبهای گذشته ام را گرم در اتاق رازهایم نگه دارم

    Je voudrais passer l’océan, croiser le vol d’un goéland
    Penser à tout ce que j’ai vu ou bien aller vers l’inconnu
    Je voudrais décrocher la lune, je voudrai même sauver la terre
    Mais avant tout je voudrais parler à mon père
    Parler à mon père…

    میخواهم از اقیانوس عبور کنم. همراه پرواز یک مرغ دریایی بشوم

    به تمام چیزهایی که دیده ام فکر کنم و یا حتی به سمت ناشناخته ها بروم

    می خواهم ماه را از جا بردارم, می خواهم زمین را نجات بدهم

    اما قبل از تمام اینکارها دلم میخواهد با پدرم حرف بزنم

    دلم میخواهد با پدرم حرف بزنم

    Je voudrais choisir un bateau
    Pas le plus grand ni le plus beau
    Je le remplirais des images
    Et des parfums de mes voyages

    می خواهم قایقی انتخاب کنم . نه بزرگترین و نه حتی زیباترین قایق

    و آنرا پر کنم از تصاویر و عطرو بوی سفرهایم

    je voudrais freiner pour m’assoir
    Trouver au creux de ma mémoire
    Des voix de ceux qui m’ont appris
    Qu’il n’y a pas de rêve interdit

    دلم میخواهد زمان را متوقف کنم

    تا در تنهایی، خاطراتم را پیدا کنم

    و صدای کسانی را که به من یاد دادند

    هیچ رویای ممنوعی در دنیا وجود ندارد!

    Je voudrais trouver les couleurs, des tableaux que j’ai dans le cœur
    De ce décor aux lignes pures, où je vous voie et me rassure,
    Je voudrais décrocher la lune, je voudrais même sauver la terre,
    Mais avant tout, Je voudrais parler à mon père..
    Je voudrais parler à mon père.

    میخواهم رنگ آمیزی تابلوهایی که در قلبم دارم پیدا کنم

    با همان ترکیبی که در تو می بینم و احساس آرامش میکنم

    می خواهم ماه را از جا بردارم, می خواهم زمین را نجات بدهم

    اما قبل از تمام اینکارها دلم میخواهد با پدرم حرف بزنم

    می خواهم با پدرم حرف بزنم

     

     

    Je voudrai partir avec toi,
    Je voudrai rêver avec toi,
    Toujours chercher l’inaccessible,
    Toujours espérer l’impossible,

    Je voudrais décrocher la lune, je voudrai même sauver la terre
    Mais avant tout je voudrais parler à mon père
    Parler à mon père

    دلم می خواهد با تو راهی شوم

    دلم می خواهد با تو رویا بافی کنم

    همیشه در جستجوی دست نیافتنی ها

    همیشه به امید غیرممکن ها

    شاید ماه را از جا بردارم, شاید زمین را نجات بدهم

    اما قبل از تمام اینکارها دلم میخواهد با پدرم حرف بزنم

    می خواهم با پدرم حرف بزنم

     

    « »

  • Commentaires

    Aucun commentaire pour le moment

    Vous devez être connecté pour commenter